سال 88 متوجه واقعسیت بسیار تلخی شدم و ان اینکه همکاران پرستاری اطلاعاتشان در باره ی حقوق شان و قوانین مربوطه تقریبا صفر است . برای
رفع این نقیصه تصمیم گرفتم تمام قوانین مرتبط با پرستاری را گردآوری کرده و به شکل یک کتابچه در اختیار همکاران قرار دهم تا به قوانین مرتبط با
حقوقشان آگاه شوند و بتوانند در سیستم اداری ظالمانه ی جاری که قوانین مرتبط با پرستاری را اجرایی نمی کنند از حقوق خود به نحو مقتضی دفاع
کند ، همزمان شروع کردیم به اطلاع رسانی به همکاران و با استفاده از امکانات فضاهای مجازی وایبری و .... این اطلاع رسانی را افزایش دادیم ولی در
نهایت به یک نتیجه ی تاسف بار رسیدم:
پرستاری اصلا برای خودش در این نظام ناسلامت سلامت پزشک سالار هیچ حق و حقوقی متصور نیست!!!!
این ناآگاه سازی بسیار عامدانه و کاملا هوشیارانه در تمام مسیرهای زندگی و کاری پرستاری برای بهره کشی بیشتر با یک برنامه ریزی کاملا
هوشمندانه و نخبه گانه در طی یک پروسه ی زمانی کمتر از بیست ساله در غفلت تمامیت پرستاری و البته بهره کشی برخی از پرستاران به دوران
رسیده ایجاد شده است . کمترین شاهد این مدعا اختلاف پرداختهای چند صد و گاهی هزار برابری است که در سیستم ناسلامت سلامت طوری جا
افتاده است که نه تنها کارکنان که حتی مردم هم این را حق مسلم یک صنف خاص می دانند ....
گذشته از این حرفها در این مسیر پر پرتگاه سنگلاخ تاریک به انبوهی از قوانین رسیدم که یا اصلا اجرا نشده اند و یا ابلاغ هم شده اند و از نظر
مسئولان بالادستی اجرایی شده اند ( قطعا چشمک اجرا نشدن را خودشان زده اند ) یا به نحوی جز اصل قانون اجرا شده اند و بعد مدتی دور زده
شده اند و .... کلا قانونی پیدا نکردم که اجرا شده باشد .
راهکاری که یافتیم شکایت به دیوان عدالت اداری بود که در این چند سال واقعا دیوان عدالت را یک نهاد خاص دیده ام که بی توجه به جایگاهها و
موقعیتها و اغلب بر اساس قوانین حکم صادر می کند ولی تاسف آور این است که حتی این احکام لازم الاجرا نیز دور زده می شوند که نمونه بسیار
داریم.
قطعا عدم اجرای قانونی در حق یک فرد برای مسئول آن سازمان و اداره استنکاف از احقاق حق است و حقوقدانها بهتر می دانند که روند آن چگونه
است و به کجا ختم می شود .
اما سوال اصلی این جاست :
چرا برای مدیر متخلفی که قانون را ، حکم قاضی را ، حکم هیات عمومی دیوان را اجرا نمی کند و افراد بسیار زیادی را از دستیابی به حقوق حقه
شان که از شیر مادر حلالتر است دور می کنند هیچ تنبیه و مجازاتی مد نظر قرار نمی گیرد ؟
واقعا آیا عدم اجرای دهها قانون که منجر به زیان دهها میلونی صدها هزار نفر می شود مجازات ندارد؟
آیا به زابلاه دان انداختن قوانینی که برای تصویب هر کدامشان میلیونها تومان از پول مردم دارا و فقیر هزینه شده هیچ تنبیهی ندارد؟
راستی ، قوانین برای چه تصویب می شوند؟ برای دستاویز شدن جهت منکوب مردم؟ یا جهت ایجاد نظم و تعریف حقوق افراد و گروهها نسبت به هم
و نسبت به جامعه؟
اگر من به سهو حق کسی را که قانون تعریف کرده نا حق کنم جز در محکمه ی الهی در محکمه ی عرف و شرع و قانون نیز باید پاسخگو باشم و
مجازات شوم ولی چرا این همه مدیر نالایق خدانشناس قانون گریز را هیچ قدرتی هیچ اشارتی نمی کند؟
قوانین برای برخی از افراد تنها جوکهایی هستند که حتی نمی توانند موجب خنده شان شوند .....
قوانین از منظر برخی تنها ابزاری در اختیار قدرتمندان جهت حکومت بر ضعفاست حقوق قانونی ضعفا تنها وسیله ای برای فریب ایشان در راستای استثمار افزونتر است .... بی شک این جملات را همه ی پرستاران با سلول به سلول جانشان درک می کنند ....
محمود عمیدی
23 مهر ماه 97