پیش از نگارش هر جمله ای لازم میدانم یادآوری کنم که ه طور قطع جناب چراغی و آقای قاسمی زرنوشه و دو همکار دیگر معلق شده در برگزاری تجمع بیمارستان امیر اعلم هیچ نقش رهبری و هماهنگ کننده نداشته اند./
قطعا تمام همکاران و افراد درگیر در سیستم در مان می دانند که در ماههای اخیر به دلیل عملکرد نامناسب وزارت بهداشت و عدم رعایت قانون و عدم اجرای قوانین و جایگزینی طرجهای بی اساس به جای قوانین مصوب مجلس و افزایش اختلافات در پرداخت و و افزایش تبعیضات و ظلم در سیستم درمان موجب اعتراضات گسترده ای شد و در اصل اگر برای تجمعات و اعتصابات و ... پرستاران دنبال مقصری بگردیم قطعا این مقصران در بین پرستاران نبوده و کسانی هستند که در کانونهای تصمیم گیری و تصمیم سازی و اجرایی وزارت بهداشت حضور دارند.
اما وقتی قاضی خود مقصر باشد موضوع متفاوت می گردد و آنگاه است که گناه به گردن افرادی بی گناه می افتد و بدون تفهیم اتهام معلق می کنند و بدون محاکمه محکوم و بدون سند و مدرک رای صادر می نمایند.
جایگاه قضا جایگاه قدسی است و متاسفانه صدور احکام طبق دستور مقام بالاتر و نه بر اساس قوانین، به عدالت و اعتماد افراد به صاحبان این مقام آسیب می زند.
بر اساس قانون رسیدگی به تخلفات اداری لیست تخلفات اداری 38 مورد ذکر شده است که البته باید کتبا به متهم اعلام اتهام شود.
از ذکر تمام موارد می گذرم اما واقعا جای سوال این است که آیا صرف گزارش یا شکایت یک یا چند نفر می توان فردی را محکوم کرد؟
بدون بررسی وی حکم جاری کرد؟ آیا فکر نمی کنیم که شاید یک گزارش غلط زندگی شخصی را زیرو رو کند؟
همین که به کسی اتهام زدند باید محکومش کنیم و حکم را اجرا ، بی نظر به دفاع ؟
مگر در جامعه بنا به برائت نیست مگر اینکه با سند و مدرک خلافش ثابت شود؟
اتهامات اعلام شده به این همکاران:
1-اعمال خلاف شئون اداری
2-ایجاد نارضایتی در ارباب رجوع با انجام ندادن یا تاخیر در انجام امور قانونی آنها بدون دلیل
3-نقض قوانین و مقررات مربوط
4- شرکت در تحصن ، اعتصاب و تظاهرات غیر قانوینی یا تحریک به برگزاری تحصن و اعمال فشارهای گروهی برای تحصیل مقاصد غیر قانونی
این اتهامات با موارد 1و 2و 3 و 33 تخلفات ذکر شده در قانون رسیدگی به تخلفات اداری مطابقت دارد. اما ذکر موارد به سند و مدرک نیاز دارد و یک فرذ متهم نباید سند بر بیگناهیش بیاورد و ابتدا باید اسنادی بر گناه کار بودنش ذکر شود و متهم هم در دفاع از خود وبرای رد این اسناد دفاعیات ارئه دهد.
در باره ی موادر 1و 2و 3 که بسیار کلی است وباید موارد مشخصا در باره ی پرونده ی مذکور ذکر شود که نمود اعمال خلاف ششئون اداری چه بوده است؟ یا نقض قوانین مربوط ؟؟ کدام قانون نقض شده؟ و اما ایجاد نارضایتی در ارباب رجوع و قتی شخص در حال شیفت و ماموریت نیست چطور می تواند ایجاد شده باشد؟
در این بحث وارد شرایط مجرمانه بودن و ... اعمال نمی شوم اما در باره ی بند 4 آنچه واضح است هیچ خواسته ی غیر قانونی مطرح نیست و حتی اگر فرض کنیم که شرکت در تجمع و .... (سایر شرایط ذکر شده ی این بند) درست باشد خواسته چیزی غیر قانونی نبوده و خواسته ی ان گردهمایی پرستاران رفع بی عدالتی و یک خواسته ی کاملا صنفی بوده است.
البته همواره می گویند که آزموده را آزمودن خطاست. برداشت ازاین مثل اغلب به اشتباه است و منظور این است که موضوعی که یک بار آزمون شده مجددا آزمودنش اشتباه است.
به خاطر دارم که چنین ماجرایی سال قبل و درباره ی جناب شریفی مقدم شریف رخ داد و نهایتا حکم دادگستری (دیوان عدالت اداری) به تبرئه ی ایشان به دلیل صنفی بودن تجمع داده شد.
لذا معقول و منطقی این است که از ایجاد التهابو تنش در حوزه ی سلامت پرهیز کرده و خود را بالاتر از قانون ندانیم که نوعی کفراست و حتی می تواند شرک کوچک هم باشد که فردی خودش را از قوانین بالاتر می داند .
تن به اجرای قوانین بدهیم و البته رسم امانت در اجرای قوانین را به جا آوریم.
امروز اگر رئیس ما دکتر هاشمی است و وزیر است فردا در محکمه ی الهی دستاویزی بر بی عدالتی ما نخواهد بود و در محضر عدالت حق قدرتی نخواهد داشت .
برای حفظ یک ریاست یا یک میز لرزان پایه ، پا بر هیر ارزش انسانی نهادن نه شرعی و نه اخلاقی است ..
اینها واضحات است و از دوستان محترم هیات بدوی تخلفات اداری که باید افراد خدا ترسی باشند تقاضا می کنیم خداوند منان را که ستار العیوب است حاضر و ناظر اعمالشان بدانند و از اجرای دستورات خلاف قانون و شرع و ... بپرهیزند.
مطمئن باشید با حذف شزیفی مقدمها و چراغیها و ........ اصل ماجرا تغییر نمی کند و قطعا پافشاری بر حقانیت بیشتر می شود. بهتر است که راه قانون و قانونمندی را در کشور ولایتمدار و اسلامی که الگویی چون حضرت علی (ع) دارد گسترش دهیم.
بجز از علی که گوید؟ به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا !!!!!
به امید قانون مداری و حق گویی و حق خواهی
یاعلی
کهنه صرّافان دنیا از تصرّف می خورند
از عدالت می نویسند، از تخلّف می خورند
می نویسم دوستان! معیار خوبی مرده است
دوستان خوب من تنها تأسّف می خورند!
این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست؟
ناقدان از سفرۀ چرب تعارف می خورند
عاشقان هم گاه گاهی ناز عرفان می کشند
عارفان هم دزدکی نان تصوّف می خورند
یوسف من! قحطی عشق است، اینان را بهل!
کلفت دین اند و دنیا، از تکلّف می خورند
آخر این قصّه را من جور دیگر دیده ام
گرگ ها را هم برادرهای یوسف می خورند!
علیرضا قزوه
نظرات شما عزیزان: